loading...
☠ ...بیراهه ☠ Roga ☠
دانیال بازدید : 132 چهارشنبه 02 اسفند 1391 نظرات (0)

داستان اموزنده “حکمت”


دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند. این خانواده رفتار نامناسبی داشتند و دو فرشته را به
مهمانخانه مجللشان راه ندادند، بلکه زیرزمین سرد خانه را در اختیار آنها گذاشتند.
فرشته پیر در دیوار زیر زمین شکافی دید و آن را تعمیر کرد. وقتی که فرشته جوان از او پرسید چرا چنین کاری کرده، او پاسخ داد:” همه
امور بدان گونه که می نمایند نیستند.”
شب بعد، این دو فرشته به منزل یک خانواده فقیر ولی بسیار مهمان نواز رفتند.
بعد از خوردن غذایی مختصر، زن و مرد فقیر، رختخواب خود را در اختیار دو فرشته گذاشتند.
صبح روز بعد، فرشتگان، زن و مرد فقیر را گریان دیدند. گاو آنها که شیرش تنها وسیله گذران زندگیشان بود، در مزرعه مرده بود.
فرشته جوان عصبانی شد و از فرشته پیر پرسید:” چرا گذاشتی چنین اتفاقی بیفتد؟ خانواده قبلی همه چیز داشتند و با این حال تو
کمکشان کردی، اما این خانواده دارایی اندکی دارند و تو گذاشتی که گاوشان هم بمیرد.”
فرشته پیر پاسخ داد:”وقتی در زیر زمین آن خانواده ثروتمند بودیم، دیدم که در شکاف دیوار کیسه ای طلا وجود دارد. از آنجا که آنان بسیار
حریص و بد دل بودند، شکاف را بستم و طلاها را از دیدشان مخفی کردم. دیشب وقتی در رختخواب زن و مرد فقیر خوابیده بودیم، فرشته
مرگ برای گرفتن جان زن فقیر آمد و من به جایش آن گاو را به او دادم. همه امور بدان گونه که می نمایند نیستند و ما گاهی اوقات، خیلی
دیر به این نکته پی می بریم.”

دانیال بازدید : 158 سه شنبه 01 اسفند 1391 نظرات (0)

خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت

به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا

گفت شمارش چنده

گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد

گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!!

(کاملا واقعی)

.

.

.

یکی از دغدغه های بچگیم این بود که میرفتم دستشویی

نمیدونستم کدوم طرفی باید بشینم… :|

.

.

.

شامپو خریدم روش نوشته:

این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید!

من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم،خدا خیرشون بده آگاهم کردن :|

.

.

.

من شخصا به خودکشی اعتقاد ندارم، مگر اینکه پسوُردم لو بره!

دانیال بازدید : 145 سه شنبه 01 اسفند 1391 نظرات (0)

اس ام اس ولادت امام حسن عسگری (ع) - radsms.com

زمین را بیارایید و ثانیه ها را در عطر شکوفه های عشق بپیچید.

هلهله کنید و پای بکوبید که اینک، یازدهمین فصل کتاب شیعه

با دست های سبز مردی از تبار ملکوت، ورق می خورد

ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد . . .

.

.

.

اس ام اس ولادت امام حسن عسگری(ع)

خورشید به برستاره دارد امشب

افروخته ماه پاره دارد امشب

حسن است امام عسگری پا تا سر

زهرا حسن دوباره دارد امشب . . .

.

.

.

پیامک ولادت امام حسن عسگری(ع)

آن ماه که مهر عالم رهبری است

بر طلعت اوشمس وقمر مشتری است

تبریک بگوئید به مهدی کامشب

میلا د ابا محمد عسگری است . . .

.

.

.

متن تبریک ولادت امام حسن عسگری(ع)

او آمده است؛ تا خورشید، مبدأ همه آیینه ها باشد

شکفتن بهار در بهاری دل انگیزتر

دمیدن گلِ حُسن در حُسنی فزون تر، روییدن گلی دلرُباتر در گلستان طاها

ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد . . .

.

.

.

دوبیتی تبریک میلاد امام حسن عسگری(ع)

خورشید سپهر رهبری پیداشد

احیا گر فقه جعفری پیداشد

تبریک به مهدی که به عالم امشب

رخسار اما عسگری پیداشد . . .

دانیال بازدید : 139 سه شنبه 01 اسفند 1391 نظرات (0)

یـــه شـــب تـــا دیــر وقـــت مـــهــمــون داشـــتـــیــم
ایـــنـــقــد قــربــون صــدقـــه قـــیــافــه و چــشــو و دمــاغــمــون
رفــتـــن ، اول صـــبــح کـــه از خــواب پــاشــدم لـــیــوان آب تــو دســـتم
تــرکــیــد شـــد هــزار تــیــکه ( دســتـــم تــیــکــه تـــیــکــه شـــد)....
جــــلـــل خــــالـــق،چـــــشـــای بــعــضــیـــا شـــور نــیـــســت دریــاچــه نــمــکــه...

.

.

.

مردم ایران الان این شکلین
یه دلم میگه بخر بخر " گرون میشه " یه دلم میگه نخر نخر " ارزون میشه "

.

.

.

یه وقتایی هم اینقدر به آدم میگن تو باید محکم باشی تو باید محکم باشی
که احساس میخ طویلگی به آدم دست میده!!!!!!!!

.

.

.

درسته ما دوران مشروطه نبودیم ،
اما حالا خودمان رقمش زدیم
جمعی از دانشجویان بعد از مشروطیت نیم سال92-91

.

.

.

سازمان هوا شناسی اعلام کرد از فردا موج جدید از تعطیلات وارد کشور خواهدشد!!!

.

.

.

محاله ایرانی باشی و این جمله رو نشنیده باشی :
“حوله کجاست ؟”

.

.

.

دیشب خیر سرمون هوس تن ماهی کردم !
رفتم خریدم ۶۵٠٠ تومن فکر کنم توش پری دریایی باشه با این قیمت :|

.

.

.

بنظر من؛وقتی گوشی رو سایلنته...
خودش باید شعور داشته باشه؛گــــــــم نشه..

.

.

.

اگه پولدار بودم دیگه هیچ وقت نمیگفتم اگه پولدار بودم !

.

.

.

درسته خوش تیپ و خوشگل نیستم ولی در عوض پولدار و خوش هیکل هم نیستم !

.

.

.

کسی میدونه ترکیبات قرص خواب آور و کتابای درسی چه ارتباطی به هم دارن؟!؟!
آخه من هر وقت کتابامو میذارم جلوم خوابم میگیره!!

دانیال بازدید : 154 سه شنبه 01 اسفند 1391 نظرات (0)

کشاورز و الاغ

 

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب
افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم
گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث
عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش
را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می
کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ
هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت
کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …

نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره
دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و
دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود...
دانیال بازدید : 499 دوشنبه 30 بهمن 1391 نظرات (1)

این دیوانگیست ...
که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند
بخاطر اینکه یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم

.

.

.

این دیوانگیست
که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم

.

.

.

اگر می‎خواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.

.

.

.

به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می‎جویی، گاه اقبالی بزرگ است.

.

.

.

به خاطر یک مشاجره‎ی کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده.

.

.

.

هرکس بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند،
و هر کس نخواهد کاری را انجام دهد بهانه اش را.

دانیال بازدید : 457 دوشنبه 30 بهمن 1391 نظرات (0)

 

داستان کوتاه “رازهای تصمیمات خدا”

شهسواری به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که اوفقط بلد است به ما دستور بدهد،
وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند.
دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم ….
وقتی به قله رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید وآنها را پایین ببرید
شهسوار اولی گفت:می بینی؟بعداز چنین صعودی ،از ما می خواهد که بار سنگین تری را حمل کنیم.محال است که اطاعت کنم !
دیگری به دستور عمل کرد. وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن با خود آورده
بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند…
مرشد می گوید: تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند .

دانیال بازدید : 806 یکشنبه 29 بهمن 1391 نظرات (0)

فروتن : آمپول

Injury : اینجوری

سرباز : بی حجاب

پیشاهنگ : سکوت

Black light: سیانور

Easy Love: لواسان

مملکت : گربه مملی

سیمین : نیم ساعت

Free fall: فال مجانی

کوسه : این که دوتاس

‫چیذر : چه ضری زدی؟

Superman : مرد بقال

واهمه : همه را باز کن

سیرت : موش دریایی

کامران : راننده کامیون

ایستک : سکتهٔ خفیف

Refer: فرکردن مجدد مو

Too narrow : وارد نشو

سیفی جات : جات امنه!

Dashboard : داداشم برد

دانیال بازدید : 352 یکشنبه 29 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان جالب “نقش زن در پیشرفت مردان !”

میگویند زنها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند.
ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:
زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم…
اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!»

گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافهایی حق به جانب…
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!»

شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو…؟!»

شدیم وزیر امور خارجه گفت «فلانی نخست وزیر است… خاک بر سرت کنند!!!»

القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت:

«خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی !»

دانیال بازدید : 279 پنجشنبه 26 بهمن 1391 نظرات (0)

اگه مثل کلنگه . مثل لوله تفنگه

با خوشگلیت میجنگه

طبیعیه قشنگه

نگو که این یه درده

دماغ عمل نکرده

اگه که مثل فیله

یاکه از این قبیله

رو نوکش زگیله

غصه نخور اصیله

هی نرو پشت پرده

داغ عمل نکرده

یکی میگه درازه

خیلی ولنگ و وازه

یکی میگه ترازه

غصه نخور که نازه

ببین خدا چه کرده

دماغ عمل نکرده

دماغ نگو جواهر

سوژه شعر شاعر

طویل و فیالمظاهر

پدیده ی معاصر

با اون دماغ همیشه

عکس تو پشت شیشه

تو سینما چی میشه

شکستن کلیشه

کاشکی بری رو پرده

دماغ عمل نکرده

 

نکته اخلاقی : دماغاتونو عمل نکنید بذارید زشت بمونه

دانیال بازدید : 224 چهارشنبه 25 بهمن 1391 نظرات (0)

نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشه

و با توجه به گرانیهای اخیر جهت رفاه حال مردم

سال ۹۲ عید دیدنی به صورت حذفی برگذار میشود!

.

.

.

یه فـامـیل داریم اسمش “سیـمـین” ـه

الان یـه سـال میشـه کـه “نیم سـاعت” صـداش میکنم !

.

.

.

از قلبم پرسیدم چرا شب ها خوابم نمیره

قلبم جواب داد:

چون بعد از ظهر خوابیدی به من هیچ ربطی نداره !

.

.

.

یارو میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیست هزار تومن شد!

به دکتر میگه: اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه

وگرنه خودت بگرد پیداش کن!

.

.

.

آیا میدانستید در ایران هنگام رد شدن از خیابان های یک طرفه

اگر دو طرف را نگاه نکنید میمیرید !؟

.

.

.

نان لواش چیست؟!

به آلیاژی از پلاستیک و آرد می گویند که در دمای مخصوصی پخت می شوند !

 

.

.

.

لوازم شخصی چیست ؟

وسایلی که متعلق به یک شخص می باشد

و تمام اعضای خانواده و فامیل وظیفه دارند از آن وسایل استفاده کنند

در غیره این صورت شخصی محسوب نمیشود !

.

.

.

مـا بـا خوردن یه رانی ۱۰ کالری بدست میاریم

و برای خوردن دو تیکه ی آخر درون قوطی ۱۲ کالری مصرف میکنیم !

.

.

.

ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ

ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻣﺘﻨﻔﺮﻥ

!!! ﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ

دانیال بازدید : 282 چهارشنبه 25 بهمن 1391 نظرات (0)

عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند

هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .

دوستت دارم

.

.

.

سیب هنوز هم شیرین است

هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد ، شیطان بهانه بود

.

.

.

|___♥__|_:!””-.,
“@@”””””” “”@”‘

دلم برات تنگ شده بود آوردم ببینیش !

.

.

.

کـوتـاه مـی گـویـم دوسـتت دارم اما

از دوست داشـتـنـت کـوتـاه نـمـی آیم . . .

.

.

.

درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست !

تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف  . . .

.

.

.

همیشه دور نما ها

خواستنی ترند

مثل سراب

مثل فردا

مثل تو . . .

.

.

.

با هم باشیم نه یک سال بلکه یک عمر

بگذار آوازه ی با هم بودنمان چنان در شهر بپیچد

که روسیاه شوند آنان که

بر سر جدایی مان شرط بسته بودند . . .

.

.

.

ما را همه ره ز کوی بد نامی باد /  وز سوختگان بهره ی ما خامی باد

نا کامی ما چو هست کام دل دوست /  کام دل ما همیشه ناکامی باد . . .

.

.

.

من

برای دوست داشتن ات

مدت هاست آماده ام

اما

امان از تو

امان از زن ها

همیشه دیر حاضر می شوید . . .

دانیال بازدید : 236 چهارشنبه 25 بهمن 1391 نظرات (0)

‏شنقل‏

                                                                                               اسکل                                                                شنقل

 

 

سلام خدمت تمامی بروبچس باحال خودمون!

اومدم تا یه موجود بسیار بسیار بسیار باحال رو بهتون معرفی کنم...

احتمالا تا حالا اسم شنقل رو شنیدید اگر نشنیدید حتما دیگه اسکول رو شنیدید

اسکول پرنده ایه که غذاشو قایم می کنه یادش می ره کجا قایم کرده

حالا شنقل پرنده ایه که غذاش رو میده اسکول براش نگه داره ...

یعنی شنقل از اسکا اسکل تره

دانیال بازدید : 232 یکشنبه 22 بهمن 1391 نظرات (0)

مامانم مسافرته زنگ زده میگه خونه رو تمیزکن

شاید با خاله ت اینا بیایم

خبر نداره بعد از دوساعت که داشتم از تشنگی تلف میشدم

آخرش از آب گلدون خوردم !! توقعایی دارنا !!

.

.

.

تو مترو بشینی و تو اس ام اس بنویسی ((زیپِ طرف بازه))

حداقل ده نفر به زیپاشون نگاه میکنن ! :|

.

.

.

خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما پولدار !

.

.

.

به حق دار که نه ، حق به زوردار می رسد !

.

.

.

واسه باغمون سگ خریدیم بستیم که دزد نیاد

سگو دزدیدن :D

.

.

.

۱۲ و ۱۳ سالم بود میخواستم خودکشی کنم

هرچی قرص تو خونه بود خوردم… سرماخوردگیم خوب شد!!

.

.

.

مامانم زنگ زده مغازه میگه داداشت اونجاس هنوز؟

میگم نه چن دقیقه پیش رفت

میگه یعنی کلا رفت؟!

گفتم نه هنوز نصفش اینجاست !

.

.

.

من هرموقع کسی یا چیزی رو دوست دارم

وامیستم اینقدر از دور نگاش میکنم که یکی بیاد بخرتش

یا ببرتش بعد خیالم راحت میشه میرم پی زندگیم :|

.

.

.

خدا نگذره از کسانی که

شیر حموم رو روی وضعیت دوش می‌بندن و از حموم خارج می‌شن!

:|

.

.

.

الان از مهم ترین دغدغه هام اینه حالا که

سال تحویل ساعت۲ ظهره نهارو کی باید بخوریم :|

دانیال بازدید : 209 یکشنبه 22 بهمن 1391 نظرات (0)
1- اول اینجا کلیک کنید تا به سرویس مترجم گوگل منتقل بشید. دقت کنید که زبان مبدا حتما آلمانی باشه.

2- متن زیر رو کپی کنید:

pv zk bschk pv zk pv bschk zk pv zk bschk pv zk pv bschk zk bschk pv bschk bschk pv kkkkkkkkkk bschk

3- در همان کادری که متن رو کپی کردید، مثل عکس زیر، روی بلندگو کلیک کنید (ماوس رو ببرید سمت راست پایین کادر و صبر کنین تا بلندگو ظاهر بشه.)

 

دانیال بازدید : 193 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

رم

    چه خاکی بر سرم باید بریزم؟

    من بیچاره آخر زن ندارم

    خداوندا تو ستارالعیوبی

    وبر این نکته سوءظن ندارم

    شدم خسته دگر از حرف مردم

    تو میدانی دل از آهن ندارم

    تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است

    من عیب دیگری اصلا”ندارم

    خودم میدانم این”اصلا” غلط بود

    در اینجا قافیه لیکن ندارم

    تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده

    خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟

    اگر او را فرستی دیگر از تو

    گلایه قد یک ارزن ندارم

.

.

.
شوهر مظلوم! (طنز)


  «همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
    موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!

    بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
    نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!

    وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
    زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد

    طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
    معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد

    بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
    داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!

    آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
    باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد

    فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
    زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد

    دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
    خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد

    گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
    آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد

    هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
    شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!

    مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
    بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد

    دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
    می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد

    صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
    عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد

    عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
    خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد

    حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
    کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد

    نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
    هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد

    بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
    لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد

    کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
    که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!

.
دانیال بازدید : 151 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

این شعر برای حدود 70 سال پیش است و شاید زیاد به زمانه ما نخورد اگر البته کاهش بودجه و عقب افتادن حقوق و کسری دریافتی به خاطر نبود پول و افزایش قیمت همه چیز جز حقوق ماهیانه کارمندان، اجازه بدهد!

از نار غصه سوزان
دمساز آه و افغان
از خوشدلی گریزان

عاری ز شوکت و شان
بیچاره کارمندان

بی حال و دل فسرده
بی جان مثال مرده
چون صید تیر خورده
کام از جهان نبرده

انسان ولی چه انسان
بیچاره کارمندان

در یک اتاق محبوس
با شکل و وضع منحوس
یک‌سر رببس و مرئوس
همدم به آه و افسوس

مبهوت و مات و حیران
بیچاره کارمندان

دانیال بازدید : 167 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ

رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ



پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید

نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید

یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ

وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ



قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد

توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد



روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری

گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!



نگاهی کرد قناری،
بالا و پایین، راست و چپ

دانیال بازدید : 174 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ، “تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی  . . .

.

.

.

بـــیـــــــا … پـایـیــز را تحویــل نگــرفــتی … زمــستــــان شـد !

.

.

.

نه 

۲۱دسامبر، پیشگوئیِ دروغین بود

دنیا به آخر رسید

همآن روز که تو رفتی . . .

.

.

.

زمین از آمــــدن برف تــازه خشنود است

مــــن از شلوغی بسیــــار ردپــــا بیـزار . . .

.

.

.

دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را

باید کوچ کنم…  به قشلاق آغوشت . . . 

.

.

.

آدمیان به لبخندی که بر لبی نشانند ، به احساس خوبی که بر جا می نهند

و به دردی که می کاهند ، می مانند ، بی شک تو ماندگاری . . .

.

.

.

این بار که آمدی

دستانت را روی قلبم بگذار

تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد

میلـــرزد . . .

.

.

.

من که نباشم دنیا یک “من”کم دارد

تو که نباشی من یک “دنیا” کم دارم . . .

.

.

.

به چـالِ گـونـه-ات ، گـاهی می شـود سـوگنــد خـــورد !

امّــا.. بـه چشمـهـایت ، هـمیـشه . . .

.

.

.

میان آمدن و رفتن مانده ام

بی تو، نه پای رفتنی است و نه

حوصله ی برای ماندن . . .

.

.

.

مهم نیست

دور باشی

یا که نزدیک

از روبه رو بیایی

یا که روی بگردانی از من

ماه را از هر طرف که ببینی ماه است  . . .

.

.

.

فاصله‌ی زمین تا آسمان را

آسمان پُر می‌کند

فاصله‌ی من تا تو را، تو  . . .

.

.

.

داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ

و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ

بیـــرون بکشـــم

بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ

و نیسـتـــی  . . .

.

.

.

خدایا..ازتجربه تنهاییت برایم بگو.. این روزهاسراپاگوشم . . .

.

.

.

نگران نباش!

یلدا رفته

دیگر شب‌هایِ نبودن ، کوتاه می‌شود عزیز . . .

.

.

.

تو هم مرا دوست داری؟

آنگونه که من تو را ؟

پس چرا این شهر یک دیوانه دارد ؟

.

.

.

در نهایت

تنها کسی که می‌خواهم دل به دلش بدهم

تویی

تــو کـه نمـی دانــى 

دیـشـب آن قــدر بــاران آمــد

کـه اگــر بگـویــم یــاد تــو نبـــودم

بــاران بــا مـن قهــر مـى کنــد

آن قـدر از پنجـره بیـرون را نـگاه کــردم

کـه اگـر بگـویـم منتظــر تــو نبــودم

پنجــره بــا مـن قهـر مـى کنـد

آن قــدر دلتنــگ خــوابیـــدم

کـه اگــر بگـویــم خــواب تــو را نـدیـدم

خـوابـت هـم مـرا تــرک مــى گـویـد . . .

.

.

.

با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا

بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !

خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام …

تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :

دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !

.

.

.

تو تغییر نور را در آسمان تماشا می‌کنی

من چشمهای تو را . . .

دانیال بازدید : 118 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

خدا جونم شکرت که.............

 

سحر با خودم فکر می کردم چه خوبه که تو مثل ما نیستی

 

چه خوبه که تو منو با چوب خودم نمی رونی

.

.

.


به دنبال خدا نگرد...

خدا در بیا بانهای خالی از انسان نیست ...

خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست ...

خدا در مسیری است که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست ....

.

.

.

گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم

 

هراس مکن چون یا تو را از پشت خواهم گرفت یا به تو پرپرواز خواهم داد

.

.

.

این روزها
با هر صدائی بر می گردم
و هر بار باید
به روی دلم نیاورم
که تو نبودی

.

.

.


•●خـدایـــا


مـےتونَـم چـَند لَـح ـظــہ بـاهـاتـ خَلـوَتـ کـُنـــَم؟


قـولـ مـ ــے دَهـَم


بیـشـتَر اَز چَ ـند لَـحظـہ وَقـتـت را نَـگـیـرَم


گـــوشِـتـ ُ بــیار جـ ِلـــو...


بیــا

نَـزدیــکـ ـتَـر...


مـَـن خَ ـستـ ِه اَم


مــےشنَوـے؟….●•٠·

.

.

.

گاهی خوب می شود چون خوب می نگری !

 

گاهی بد می شود چون بد می نگری!

 

گاهی خوب هم نمی نگری ولی بد میشود واین قانون روزگاراست

ولی اگر خوب بنگری وبدشود لااقل گذرزمان برایت ازدشواریش کاسته می شود.......
.
.
.

رنج آورترین لحظه های زندگی ام زمان هایی هستند 

 

که پشت نقاب چهره های آدمها

 

چیزی خلاف تصورم وآنچه درک می کردم ظاهر می شودو

 

آن هم بعد ازمدتهایی بسیار..........

خدایا کمکم کن

.

.

.

خدایا

 

مرا ازخود رها ساز که هیچ کس مرا به اندازه ی من اذیت نکرد!

.

.

.

چه قدر زیباست !

 

وقتی پشت همه ی خواسته ها ،

 

دل نگرانی ها و

 

مشکلات لاینحل

 

معبودی را می نگریم

 

که مارا به احساسی به سبکی بال فرشتگان می رساند.........
.
.
.

.
.
برای خدایی شدنمان فاصله فاصله پیداست ؟

 

وخدا نزدیک است !

 

پس این چه معمایی است .......
دانیال بازدید : 143 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)
راد اس ام اس دات کام - www.radsms.com

پیوندتان را با تقدیم هزاران گل سرخ تبریک میگویم

و زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو میکنم

آرزومند خوشبختی شما (…)

.

.

.

بزرگترین جراح و متخصص عالم قلب شما دو تا را با شکوه و زیبایی تمام به هم پیوند زد

عمل پیوندتان مبارک باد . . .

.

.

.

ازدواج تنها پیوند زمینی است که در آسمانها بسته میشود

پیوند زیبایتان مبارک باد

.

.

.

ازدواج پیوندی است که هیچ کس در آن ضرر نمیکند.

اگر همسر خوبی بدست آوردی خوشبخت میشوی و در غیر اینصورت فیلسوف میشوی !

پیوندتان مبارک

.

.

.

عشق ممکن است که کور باشد ولی هیچ اتفاقی در دنیا

به اندازه ازدواج چشمان انسانها را باز نمیکند . . .

ورود شما به دنیای عشاق را تبریک میگویم

.

.

.

برای یک ازدواج موفق و زندگی خوشبخت باید دم به دم عاشق شوید

منتها فقط عاشق همسرتان

پیوندتان مبارک

.

.

.

عاشق کسی بودن به انسان قدرت و نیرو میبخشد

و معشوق کسی بودن به انسان شجاعت

پس ازدواج به شما هم قدرت میدهد هم شجاعت.

پیوندتان مبارک

.

.

.

در زندگی مشترک شما وقتی به خوشبختی واقعی میرسید

که همسرتان را خوشبخت کنید.

پیوندتان مبارک و امیدوارم که خوشبخت باشید . . .

.

.

.

آغاز و شروع زیبای یک عمر

عشق، اعتماد، مشارکت، تحمل و پشتکار را به شما تبریک میگویم

انشاالله سال های سال در کنار هم عاشق باشید .

.

.

.

عاشق باشید و عشق بورزید و بدانید که هر چیزی رفتنی و گذشتنی است . . .

پیوندتان مبارک

.

.

.

آنکه قصد خوشبختی دارد، در را میکوبد و فقط آنکه عشق میورزد در را باز خواهد دید.

( پیوند زیبایتان مبارک )

.

.

.

بنیادی ترین اصل در طبیعت آدمی اشتیاق فراوان اوست به گرامی داشتنش پس همسر خود را گرامی بدارید.

(ویلیام جیمز)

پیوندتان مبارک

.

.

.

عشق مانند رودخانه است به هر مانعی که بر خورد راه خود را باز میکند.

برایتان زندگی عاشقانه  ای آرزو میکنم.

پیوندتان مبارک

.

.

.

خوشبختی واقعی در دنیا فقط با یک چیز میسر میشود

دوست داشتن و دوست داشته شدن

خوشبختی شما آرزوی قلبی ما است

دانیال بازدید : 133 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

انسان پدیده ای غریب است : به فتح هیمالیا می رود

به کشف اقیانوس آرام دست میابد ، به ماه و مریخ سفر می کند

تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند

و آن دنیای درونی وجود خود است . . .

.

.

.

خانه ات را برای ترساندن موش ، آتش نزن . . .

(مثل فرانسوی)

.

.

.

نه هر چشم بسته ای ، خواب است ؛ و نه هر چشم بازی ، بینا  . . .

.

.

.

جــــاده هـــای زنــــــدگـی را خـــدا هـــمـوار میـکــنـد . .

کــــــار مــــا فـــقـــط بـــــرداشــــتـن ســـنــگ ریـــــزه هـــاسـت  . . .

.

.

.

دوست داشتن یک موجود در این است که  پیر شدن با او را بپذیریم . . .

(آلبر کامو)

.

.

.

مردمی را دیدم

برای داشتن ظاهری زیبا، وقت و هزینۀ زیادی صرف می کردند

اما برای داشتن ذهنی زیبا، هیچ . . .

.

.

.

دسـت نیافتـن بـه آنچـه میجویـی

گـاه اقبـالی بـزرگ اسـت  . . .

.

.

دوست داشته باشید کسانی را که به شما پند میدهند

نه مردمانی که شما را ستایش میکنند . . .

.

.

.

عاشق شخصیت درونی آدم ها بشوید

چیزی که حتی بعد از مرگ هم ماندگار خواهد ماند . . .

.

.

.

‫یکی از فرق های انسان با خدا

این است که انسان تمام خوبیها

را با یک بدی فراموش میکند

ولی خدا تمام بدیها را با یک

خوبی فراموش میکند . . .

.

.

.

بدان که جز با چشم دل نمی‌توان خوب دید

آنچه اصل است، از دیده پنهان است . . .

.

.

.

بــــــه یــــاد داشـــتـه بـــــاش :

آیـــــنـده کــــتـابـی اســت کـــه امــــروز مــــی نـــــویــسی

پـــــس چــــیـــزی بــــنـویـــس کـــه فـــــردا از خــــوانــدن آن لـــــذت بــــبـری . . .

.

.

.

آنان که قدرت را با پول می خرند ، عدالت را هم با پول می فروشند . . .

.

.

.

اسب اصیل هیچ گاه به دیگر اسب ها در طی مسابقه نگاه نمی کند

بلکه تمام توجه خود را روی سریع تر دویدن معطوف می کند . . .

.

.

.

مرگ انســـان زمـانیســت که نـــه شـــب بهانــه ای بـرای خـــوابـیـدن دارد

و نـــه صـــبح دلیلی بـرای بیــــدار شــــدن . . .

.

.

.

اینجا مهم نیست چه باشی ، مهم آن است از تو چه بگویند  . . .

.

دانیال بازدید : 124 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.

یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟

پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

.

.

.

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!

پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !

.

.

.

به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.

میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳فوتبال داره !

.

.

.

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین،

میگه بال مرغ؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم !

.

.

.

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟

میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.

میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

.

.

.

مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟

گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !

.

.

.

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم ازراه اومده میگه خوابه؟

میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!

.

.

.

سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ  متهمی !

.

.

.

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!

پ ن پس مستحبه !!

.

.

.

همسایمون عروسی داشتن

دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟

 پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه !

دانیال بازدید : 145 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

سری جدید پـَــــ نــــه پـَــــ  (9) www.taknaz.ir

تصادف کردم، طرف شاگرد از جلو تا عقب کلا مرخص شده. عکسشو به دوستم نشون دادم. میپرسه: تصادف کردی؟ پـَـــ نــه پـَـــ دادم صافکاری اینجوریش کرده که راحت تر بتونم بپیچم تو کوچه
 
 

با دوستم طبقه سوم بودیم میپرسه آدم از اینجا بیوفته زمین، میمیره؟ پـَـــ نــه پـَـــ بیوفته زمین هوا میره، نمی دونی تا کجا میره …
 
 

زنگ زدم ١١٠ میگم دزد اومده خونمون؟ میگه چیزى برده؟  میگم پ نه پ الان نشسته تو پذیرایى منم دارم چایى دم میکنم. زنگ زدم شما هم تشریف بیارین دور هم باشیم



با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟ پـَـــ نــه پـَـــ یه مشکل درون خانوادگیه، خودمون حلش میکنیم



رفتم قصابی میگم جیگر دارین؟ میگه جیگر گوسفند؟ پـَـــ نــه پـَـــ جیگر خودتووووووووووو با اون سیبیلای نازتتتتتتتتتت !!!

 

رفتم بچه خواهرمو از مهد کودک بیارم، مربیه میگه: میبریدش؟ پ نه پ همین جا میخورمش



صدای خرپفش بیچارمون کرده! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر و صدام اذیتت می‌کنه ؟ پـَـــ نــه پـَـــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!
 
 
 
رفتم بانک به کارمنده می گم : ببخشید شما صندوقدار هستید ؟
میگه پَ نه پَ ! هاچ بکم !
 
 

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟ میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!
 
 

گدا : دستشو دراز کرده به مرده !
مَرده میگه : پول بدم ؟
گدا می گه :
پَ نه پَ بزن قدش !
 
 

رفیقم اومده خونمون ! وضو گرفته میخواد نماز بخونه ! می پرسه قبله کدوم طرفه ؟!
میگم : میخوای نماز بخونی ؟!
میگه : پَ نه پَ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم !
 
 

رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل ؟
میگم پَ نه پَ دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم !
 
 

ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم ، میگه : با این بازش کنم ؟!
میگم پَ نه پَ ! روش راست کلیک کن ! اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !
 
 


دانیال بازدید : 144 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

شاعر میگه که :

 

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را !

 

.

 

.

 

.

 

قانون پایستگی واحد :

 

واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند

 

بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند !

 

.

 

.

 

.

 

این منم ، تازه از سر جلسه امتحان بلند شدم

 

همه چی عادیه ، هیچ چیز غیر طبیعی نمیبینید !

 

پوشک دانشجویان ایزی لایف مخصوص امتحانات !

 

.

 

.

 

.

 

شیر یا خط دانشجویی :

 

اگه شیر اومد میخوابم !

 

اگر خط اومد فیلم میبینم !

 

اگه راست ایستاد درس میخونم !!

 
 

.

 

.

 

.

 

اللهم اهد کل الشّوت و المشنگ، لا یعلم من دروسهُ بقدر بز اخفش.

 

الذین لا یعلمون و لا یستطیعون ان یقرأ فی لیلة

 

واحدة کل الکتاب المخوفة القطورة و الجزوات الزیراکسیه.

 

دروساً لا ینفع فی الدنیا و الاخره (و فی الموضوعات العملگیّة تغنی محل اشتغالنا).

 

اللهم انجنا من البلیّات الذی ینزل علینا ببرکة الاساتید

 

و الامتحاناتهم الذی ینتزل المعدل تحت خطوط المشروطیّه.

 

اللهم انّا نسألک اللّغو کل الامتحانات و الکوئیز فی کل تروم (اینجا همه بگن آمین)

 

و لا تکلنا الی انفسنا و نمراتنا و محفوظاتنا الذی یجذبنا

 

الی المنجلاب المشروطیة طرفة عیناً ابداً و نعوذ بک من پروجات.

 

آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه

.

.

.

دانیال بازدید : 197 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

سلام من

به غنچه ای که صبحدم ، به خنده باز می شود . . .

.

.

.

به لحظه های “بی” توبودن سلام میکنم / به سینه ام دلی هست به نام میکنم

تمام میشود این فاصله ها بی گمان / به لحظه های “با “تو بودن سلام میکنم . . .

.

.

.

سلام عزیز مهربون ما رو نمیبینی خوشی؟

هنوزم مثل قدیما دلبری و عاشق کشی . . .!؟

.

.

.

خزان که مال ما شد ، بهار مال شما

صاف و ساده بگویم ، سلام حال شما !؟

.

.

.

سلام بر تو که عاشق سلام بر تو که شیدا / سلام بر تو که خوابی سلام بر تو که رویا

سلام شعر فریبا سلام دلبر زیبا  / سلام راوی غم ها سلام عاشق شیدا . . .

.

.

.

سلام ای طراوت همیشه! دوست دارانت را دریاب!

ما آن بیدلانیم که دل خود را در افق های آبی ات می جوییم !

 

.

.

.

دانیال بازدید : 177 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

داروها و دوستی ها هر دو مشکلات را حل میکنند

با این تفاوت که دوستی ها هیچ وقت تاریخ انقضا ، بها و اندازه ندارند . . .

.

.

.

به انگشتانم که مینگرم به یادت می افتم ، چون عزیزانم انگشت شمارند . . . !

.

.

.

درنگ

عجب دنیای عجیبیست!

رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود

زمانی که گفتی”برو”

چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . . .

.

.

.

جـور مـیـکـنـد خـدا در و تـخـتـه را بـا هـم

آن طـور کـه تـو و مـرا آشـنـا کـرد ؛ تـو شـدی خـاطـره سـاز و مـن خـاطـره بـاز

.

.

.

پرنده که رفت ، بگذار برود

هوای سرد بهانه است ، هوای دیگری درسر دارد . . .

.

.

.

عادت ! چه طعم تلخی دارد

وقتی آن را با عشق اشتباه میگیری !

.

.

.

من درختت میمونم

تو تبر هم که بشی و بخوای منو قطع کنی

آخرش یا دستمال میشم واسه اشک چشمات یا قلم و کاغذ میشم واسه دلتنگیات  . . .

.

.

.

چقدر دلتنگ حضورت هستم ، کاش عکست هم بوی تو را داشت . . .

.

.

.

باختی در کار نیست

برای تو

قلبم را ریسک می کنم

یا می برم

یا می میرم

.

.

.

می گفتند: ” سختی ها نمک زندگــــــی است “

امّا چرا کسی نفهمید که ” نمــــــک “

برای من که خاطراتم زخمی است ، شور نیست ؛ مزه ” درد” می دهد !

.

.

.

آنقدر ها هم

روی وقار من حساب نکن …

قطب زمین هم که باشم

تو را که میبینم

یخ هایم آب میشود . . .

.

.

.

دانیال بازدید : 169 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

یکی از سئوالایی که این موقع شب ذهنم رو درگیر خودش کرده اینه که چرا سوپرمن شرتشو روی شلوارش میپوشید؟!

.

.

.

  سلام…. ببخشید این وقت شب مزاحم شدم ، یه سئوال مهم ازتون داشتم: چرا آدمها از خجالت آب میشن ؟ چرا نوشابه نمیشن ؟ یا دوغ حتی ؟؟؟

.

.

.

سلام، ببخشید بد موقع مزاحم شدم.داری ۲ میلیون تومن به من دستی بدی… . . . میخوام ایرانسلمو شارژ کنم ۵۰۰ تومان جایزه بگیرم خخخخ

.

.

.

سلام ، ببخشید این موقع شب اس ام اس دادم… یه سئوال مهم برام پیش آمده: چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من… پیشی من.. موشی… و ازین کلمه ها طرف خوشش میاد… امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه…؟! مـگـه جـفـتـشـون یـکـی نـیـسـتـن….؟

.

.

.

هاهاهاااااااااااا… گول وخوردی من اس ام اس نبیدم. وجدان خبیث موبایلت بیدم که خاستم از خواب نازبیدارت وکنم!

.

.

.

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم کار خوبی کردم؟

.

.

.

به لوتی میگم : آب بده دریا میده ، میگم گل بده گلستان میده ، میگم معرفت و دوستی بده همش شماره تو رو میده !!

.

.

.

دانیال بازدید : 217 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

 

من پراید دارم اگه خواستین باهاش
عکس بندازین یک شارژ 5 تومنی همراه اول برا پیام میکنی خودم باهات تماس میگیرم
عکس 25000 تومان .. دست به فرمون بزنی 30000
به پیامهای بدون شارژ جواب نمیدم .... !!!

.

.

.

سلام .... تو رو خدا ببخش ... نمی‌خواستم این موقع شب بیدارت کنم ..... واقعاً ببخش .... سعی کن درکم کنی ... من موبایلم گم شده زنگ بزن به گوشیم تا ببینم کجاست !. شرمنده‌ام

.

.

.

میخواستم ببینم شب‌ها که میخوای بخوابی، گوشیتو خاموش می‌کنی که سر کارت نزارن؟

.

.

.

یک شباهت اساسی بین مهندس های کامپیوتر و دکترها هست و اونم اینه که از هر چی سر در نمیارن

می گن ویروسه !!

.

.

.

اگه از کنار خر رد شدی عر عرکرد . . . بدون زوج مورد علاقشو پیدا کرده …!!!

.

.

.

شرمنده که SMS خالی بود، ولی عوضش پریدن شما روی گوشی عالی بود!

.

.

.

گلی گم کرده ام در باغ هستی ………….. خودت رو لوس نکن اون گل تو نیستی !

.

.

.

دانیال بازدید : 247 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

ز یمن مقدم رسول خاتم

معطر آمده محیط عالم

مولد صادق آل محمد

مقارن گشت با میلاد احمد

میلاد نبی اعظم(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد

.

.

.

دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد  / یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد

نخل حق در سرزمین مشرکین روئیده شد  / لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد . . ..

.

.

.

عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع  / عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع

موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده  / مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده . . .

ولادت حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع) بر شما مبارک

.

.

.

به هفدهم ربیع دو ماه تابان  / ز تارک سپهر دین و ایمان

براى دادن پیام جانان  /  دمیده با سراج لطف یزدان . . .

.

.

.

امشب سخن از جان جهان باید گفت  / توصیف رسول انس و جان باید گفت

در شام ولادت دو قطب عالم  / تبریک به صاحب الزمان باید گفت . . .

.

.

.

بر جمال این دو یاس بى قرینه بنگرید

گاه سوى مکه گه سوى مدینه بنگرید

محور اسلام و قرآن در ثبات از این دو مَه

مکتب توحید باشد در حیات از این دو مه

روشن آفاق تمام کائنات از این دو مه

منجلى اوصاف بى پایان ذات از این دو مه

.

.

.

از مکه فروغ ایزدی پیدا شد / سرچشمه فیض سرمدی پیدا شد

در هفدهم ربیع از دخت وهب / نو دسته گل محمدی پیدا شد

میلاد رئیس مکتب، محمد مصطفی(ص)
و رئیس مذهب، صادق آل عبا مبارک باد

.

.

.

آسمان عاشقى شد پر ستاره زین دو گل

عشقبازى با تداوم شد هماره زین دو گل

بر دل عشاق صادق شد اشاره زین دو گل

دیده دل شد گشوده بر نظاره زین دو گل . . .

.

.

.

دانیال بازدید : 184 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)
7351_VNUenSTH.jpg

توی پارک قدم می زدم یه بچه 3 یا 4 ساله دستاشو پشتش گره زده بود تند را میرفت مامانشم پشت سرش هی می گفت
امیر محمد صبر کن وایسا کارت دارم....
یه دفه وایساد داد زد : اه... مامان ولم کن دیگه منم مشکلات خاص خودمو دارم!!

.

.

.

یادمه بچه بودم تو مراسم خاک سپاری یکی از اقوام دورمون همه داشتن گریه میکردن
منم داشتم همون دورو بر آتیش میسوزوندم یه پسربچه بود من با سنگ زدمش
اونم رفت داداش بزرگشو آورد و یه چک خوابوند زیر گوشم
من از شدت درد گریم گرفت شدید
رفتم ب بابام بگم وقتی منو دید بغلم کرد و شروع کرد ب اشک ریختن و همش میگفت
بابا اشکال نداره خدابیامرزتش گریه نکن من تو اوج گریه یهو اینجوری شدم=-|

.

.

.

شاید خیلی ها مثل من بودن : بچه که بودم 10 ساله
دلم میخواست تو فروشگاه بزرگا گم بشم بعد برم دفتر گم شده ها از اونجا تو بلندگو اسممو بگن برام افتخار بود !
جالب اینکه 2 یا 3 بار با هم دستی مامان و بابام اینکارو کردم
یعنی الکی خودمو به گم شدن زدم ، خیلی هم بازیگریم خوب بود آخه مثل بارون اشک میریختم
مسوول های فروشگاه زود برام کیک و آبمیوه میاوردن تو بلندگو اسممو صدا میزدن
مامانم هم بعد از 10 دقیقه میومد دنبالم !
منم حسابی کیف میکردم انگار دنیا رو بهم بخشیده بودن

.

.

.

قدیما یادش بخیر تو کل مهمونی دنبال یه بازی بودیم که انجام بدیم.
تا بازی پیدا میکردیم و میاومدیم انجام بدیم میرفتیم خونه.

.

.

.

من توی مدرسه جزو اون هایی بودم که وقتی برق میومد نعره میزدم صلوات میفرستادم.
محض اینکه ده ثانیه ام که شده وقت کلاسو بگیرم !!

.

.

.

امشب بعد از 1سال به این معما پی بردم که اقاجونم مسواکشو کجا قایم میکنه که من نمیبینم،
بارها دیدمکه داره مسواک میزنه اما به محض اینکه بعدش میرم

مسواک بزنم مسواکش غیبش میزنه!!!
خب زیاد پیچیده نیست،از مسواک من استفاده میکرده

.

.

.

دانیال بازدید : 192 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

آقـــــــــــا
بعلت آلودگی بیش از حــــــــــــــــــد افق
از هفته آینده محــــو شدن به صورت زوج و فــــــــــــــــرد اجرا می شود
در غیر اینصورت باید در عمود محو شد
از (اسرار، اصرار، اثرار) بی مورد خوداری فرمائید

.

.

.

کشاورز عزیز،قربونت برم،از شما بعیده واللللللا...
رفتم از تو یخچال پرتقال برداشتم اندازه آناناس...نه نارگیل.با کلی زحمت پوستشو کندم میبینم شده اندازه کیوی... :OO
اینو دیگه کجایه دلم بذارم آخهههه

.

.

.

ﺩﻭﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﻭﺍﺳﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺩﮐﺘﺮﺍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ
ﭘﺮﺍﯾﺪ!
ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ ﻟﻄﻔﺎ؛
ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺳﺨﺘﯿﻪ!

.

.

.

یــــه آشـــــنایــی داریـــم تـــه اس ام اس هاشــو امـــضــا مــیــکنـــه؟؟؟؟؟
واقـــعـــا بــعـــضـــیــا چـــه دل خـــجـــســـتـــه ای دارنــــا....

.

.

.

گوشیم فارسی نداره همیشه مینویسم سلام گلم که میشه سلام کلم!!!!
و همیشه جواب میگیرم سلام چغندر،سلام کاهو،سلام شلغم!!!!!
بایدبرم یکی از ایناکه راحت ازتو جیب درمیادبخرم!

.

.

.

کاش یکی بود تو اینترنت چایی پخش میکرد دیگه از پا کامپیوترم بلند نمیشدیم

.

.

.

یارو داشت دنبال جاي پارک مي گشته اما پيدا نمي کرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارک برام پيدا کنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم که يه دفعه يه جاي پارک مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا کردم .

.

.

.

يکي از دوشوارياي من:
اگه ب صبحانه ميگيم صبحونه
و ب هندوانه ميگيم هندونه،
پس چرا ب پروانه نميگيم پروونه

.

.

.

آقا فریب این GLX رو نخورید
اینکه از جیب راحت بیرون میاد خیلی بده
من رفتم خریدم
تو جیبم بود .... رفتم دستشویی ....
گوشی GLX به راحتی از جیم در اومد و رفت تو چاه

تازه احتمال دزدینش هم زیاده

والا به مولا

.

.

.

آقا من پرایدم رو چند ماه پیش 11میلیون بیمه بدنه کردم.الان که شده 20میلیون تکلیف چیه؟؟؟
اگه دزد بزنه چیکار کنم؟؟از این به بعد شبا میرم تو ماشین میخوابم...هرچند فکر نکنم هیچ دزدی بتونه در پراید رو بازکنه.....

دانیال بازدید : 159 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

مرد: راهی برای بیشتر زندگی کردن هست؟

دکتر: ازدواج کن..

مرد: کمکی هم میکنه؟

دکتر: نه ، ولی فکر زندگی بیشتر دیگه به ذهنت نمیاد!

.

.

.

اطلاعیه جدید راهنمایی رانندگی :

پیرو مشکل آلودگی هوا

امروز تنها خودروهایی که سه رقم سمت راست پلاک آنها بر ۱۷ بخش‌ پذیر است اجازه‌ی تردد دارند !

.

.

.

میدونید سگ ها چرا ازدواج نمیکنن؟؟

چون همینجوریشم یه زندگی سگی دارن…!!!

.

.

.

اس ام اس حیف نون به همسرش

ترجیح می دهم بمیرم و با تو نباشم، تا این که با تو باشم و در فکر مردن باشم!

.

.

.

آیا با یکی از بهترین مزیت های پراید آشنایی دارین !؟

این که بعد از تصادف زجر نمیکشی،درجا میری اون دنیا!

.

.

.

دانشمندان هنوز نتونستن بفهمن

که چرا ایرانیان وقتی یکی از جای دور بهشون زنگ میزنه با داد حرف میزنن !

.

.

.

حیف نون می ره مرغ مینا می خره، بعد که می فهمه نره، “سینا” صداش می کنه!

.

.

.

دانیال بازدید : 160 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان طنز “مسافر اتوبوس”
یکی از دوستام تعریف می کرد : “با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.

یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.

خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.

اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…

رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟

گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!

نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!

دانیال بازدید : 177 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان جالب (وقت رسیدن مرگ)

نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …

مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت …

مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا …

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه

مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …

مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره…

توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت…

مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست

و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت !

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم !

نتیجه اخلاقی:

سر هرکسی رو میشه کلاه گذاشت… الا سر مرگ….

سر مرگ رو تابحال هیچ کس نتونسته کلاه بگذاره… بیاییم با زنده ها هم …

منصفانه رفتار کنیم تا به وقت رسیدن مرگ هم منصفانه بپذیریم

که وقت رفتمونه و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم !

دانیال بازدید : 169 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان ( من و خدا )
من در ابتدا خداوند را یک ناظر ، مانند یک رئیس یا یک قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاهائی است که من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من مردم ، شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم …!

وقتی قدرت فهم من بیشتر شد ، به نظرم رسید که گویا زندگی تقریبا مانند دوچرخه سواری با یک دوچرخه دو نفره است و دریافتم که خدا در صندلی عقب در پا زدن به من کمک میکند…

نمیدانم چه زمانی بود که خدا به من پیشنهاد داد جایمان را عوض کنیم… از آن موقع زندگی ام بسیار فرق کرد ، زندگی ام با نیروی افزوده شده او خیلی بهتر شد ، وقتی کنترل زندگی دست من بود من راه را میدانستم و تقریبا برایم خسته کننده بود ولی تکراری و قابل پیش بینی و معمولا فاصله ها را از کوتاهترین مسیر میرفتم…

اما وقتی خدا هدایت زندگی مرا در دست گرفت ، او بلد بود…
از میانبرهای هیجان انگیز و از بالای کوهها و از میان صخره ها و با سرعت بسیار زیاد حرکت کند و به من پیوسته میگفت :
« تو فقط پا بزن »

من نگران و مضطرب بودم پرسیدم « مرا به کجا می بری ؟ »
او فقط خندید و جواب نداد و من کم کم به او اطمینان کردم !

وقتی میگفتم : « میترسم » ، او به عقب بر میگشت و دستم را میگرفت و میفشرد و من آرام میشدم …

او مرا نزد مردم میبرد و آنها نیاز مرا به صورت هدیه میدادند و این سفر ما ، یعنی من و خدا ادامه داشت تا از آن مردم دور شدیم …

خدا گفت : هدیه را به کسانی دیگر بده و (راد اس ام اس) آنها بار اضافی سفر زندگی است و وزنشان خیلی زیاد است ، بنابراین من بار دیگر هدیهها را به مردمانی دیگر بخشیدم و فهمیدم
« دریافت هدیه ها بخاطر بخشیدن های قبلی من بوده است »
و با این وجود بار ما در سفر سبکتر است …

من در ابتدا در کنترل زندگی ام به خدا اعتماد نکردم ، فکر میکردم او زندگی ام را متلاشی میکند ، اما او
اسرار دوچرخه سواری « زندگی » را به من نشان داد
خدا میدانست چگونه از راههای باریک مرا رد کند و از جاهای پر از سنگلاخ به جاهای تمیز ببرد و برای عبور از معبرهای ترسناک ، پرواز کند…

و من دارم یاد میگیرم که ساکت باشم و در عجیبترین جاها فقط پا بزنم
من دارم ازدیدن مناظر و برخورد نسیم خنک به صورتم در کنار همراه دائمی خود « خدا » لذت میبرم و من هر وقتی نمیتوانم از موانع بگذرم
او فقط لبخند میزند و میگوید : پا بزن

دانیال بازدید : 193 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان آموزنده (پند کشیش) 

مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده
هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.

اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست
می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟

می دانی جواب گاو چه بود؟

جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
“هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”

 

دانیال بازدید : 146 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان آموزنده ( برادران مهربان)
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .

شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:‌

درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.

در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان
گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.

سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر
در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین
گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.

تعداد صفحات : 5

درباره ما
Profile Pic
امیدوارم لحظات خوشی را در سایت ما به سر ببرید . در صورت نیاز میتوانید از چت روم ما نیز که در قسمت پایین-راست سایت قرار دارد استفاده کنید . نظرات زیباتون رو از ما دریغ نکنید آدرس ما : http://roga.tk
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد این وبسایت چیست؟
    تبلیغات


    آمار سایت
  • کل مطالب : 222
  • کل نظرات : 31
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 60
  • بازدید امروز : 369
  • باردید دیروز : 297
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,170
  • بازدید ماه : 2,657
  • بازدید سال : 9,298
  • بازدید کلی : 205,415
  • کدهای اختصاصی

    Brahe

    تبلیغات
    فیلم های منتخب
    با کلیک بر روی فیلم های زیر از مشاهده آنها لذت ببرید

    لطفا نظرات و انتقادات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال بفرمائید
    ارسال مطلب در سایت

    http://png.findicons.com/files/icons/1636/file_icons_vs_3/128/ttf.png

    اگر میخواهید در سایت ما سهیم باشید و نوشته های شما در سایت نمایش داده شود میتوانید به سایت مطلب ارسال کنید.

    ابتدا لازم است که در سایت عضو شوید که این کار از طریغ عضویت سریع انجام میشود .

    بعد از عضویت و وارد شدن به بخش کاربری منوی کاربری برای شما به نمایش در خواهد آمد

    در این منو موارد مورد نیاز شما وجود دارد از جمله ارسال مطلب که با وارد شدن به لینک ارسال مطلب به راحتی میتوانید مطلالبتان را نوشته و برای نمایش در سایت ارسال کنید(قبل از فشردن کلید ارسال یک کپی از متنتان بگیرید که در صورت عدم موفقیت در ارسال متن مطلب شما از بین نرود)