loading...
☠ ...بیراهه ☠ Roga ☠
دانیال بازدید : 153 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 طنز دخترانه, معرفی یک دخترخوب

 روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما ... دختر

قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است

با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب ،

وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صدساله می شود دل خون!

متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا

آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ

دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو !

پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مراهم کشت !

نم نمک می رومی از راه به در
با همین گفته ها می شوی خر !

سادگی ها تو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جمع کن !

گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم ، فکر این ارازل کن

این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی ، بپا همه تورند

پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری

می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم

آبرویت به باد خواهد رفت
یه یه خورده ، زیاد خواهد رفت

کار من نیست تا کنم خواهر ،
امر معروف ، نهی از منکر

قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی !

گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا؟!

گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم کیس قابلی هستم!

دانیال بازدید : 193 سه شنبه 22 اسفند 1391 نظرات (0)

 لبخنـد بـزن تـا بـگم چـرا ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


لبخند جذابتان می کند. همه ما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد میکند که دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org
لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد. دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.

دانیال بازدید : 127 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

شکایت, متهم, شعر طنز

 

شاکی پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتی برای متهم شدن پیش تو هم کمم
چه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت می کنی
اما دلم گرفت که گفتی ، منو اذیت می کنی
من تو رو اذیت می کنم ؟، منی که می میرم برات
منی که تندی می شکنم زیر تولد نگات
تو حکم من نوشته بود ، طبق مواد یک و بیست
تو روزگار من و تو این کارا عاقلانه نیست
معلومه عاقلانه نیست ، عاشق که عاقل نمی شه
ولی با این جواب من که حکمی باطل نمی شه
شاکی محترم ، گلم ، بگو که زندونیم کنن
بگو پیش پای چشات ، یک شبه قربونیم کنن
بگو به افتخار تو ، بیان منو دار بزنن
علت دیوونگیمو ، تو کوچه ها جار بزنن
بگو که از رو قصمون کلی لالایی بسازن
عکسای زیبا رو ولی اینجا و اونجا ، نندازن
آخه حسودی می کنن، بفهمن این راز و همه
فردا تقلب کنن از جنون این متهمه
دوس ندارم زیبای من از هر کسی شاکی باشه
متهم اون نباید تو کره ی خاکی باشه
شاکی من ، قانون می گه : به هر کی رو کنه جنون
چون قانونو نمی شناسه ، دیگه نه تنبیه و نه اون
متهمت ، اما می خواس ، شامل این بندا نشه
به خاطر همین داره ، بارای عقلو می کشه
نشسته تنها ، این گوشه ، بدون حامی و وکیل
کلی خوشش اومده از عشق تو وجرم و دلیل
خوب می دونه اگه وکیل ببنده این پرونده رو
می چینه از لبای تو گلای سرخ خنده رو
درسته که عاشقتم ، اما مگه من دیوونم
خنده رو از تو بگیرم ، که بی چشات نمی تونم
خلاصه که شاکی ماه ، صاحب پرونده ی من
خاطره ی گذشته هام ، مالک اینده ی من
متهمت قصدی نداشت ، عاشقیشو به دل نگیر
فقط اونو قبول بکن ، به چشم مجرمی اسیر
اینجا وکیلی نمی یاد که بگه من جنون دارم
چون اگه آزادم کنن ، باز سرتو درد می یارم
شاکی نازنین من ، مزاحمت شدم ، ببخش
مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول می ده که دیگه به تو نامه نده
درسته دیوونس ولی موندن رو قول بده
فک نکنی نامه ی من شده مثل دفاعیه
شاکی گل ، نشون ندی این مدرک و به قاضیه
نشون بدی اونم می گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولی تو این کار و نکن ، می خوام اسیری بکشم
تابلوی چشمای تو رو ناز و کویری بکشم
فدای چشمات که تو نور ، هزار و صد رنگ می شه
زرد پاییزی می پوشی ، چشات چه خوش رنگ می شه
راحت شدی از دست من با شعر و عشق و التماس
نمی گم اما ، نمی یام ، بیرون از این رخت و لباس
به شاکی مثل گلم ، از منی که متهمم
زیبا جون اشکال نداره ، امضا کنم که مریمم ؟
مریم دیوونه ی تو ، یازده آبان و یه روز
جرم من افتخارمه ، به قاضیم می گم هنوز
یادت باشه لحظه ی صدور حکم ، تو محکمه
دلت نسوزه ، نگذری از تقصیر متهمه
شاکی هیچ کس نشو ، فقط اینو ازت می خوام
فدای شکی گل و جرم جنون و اتهام

.

.

.

دانیال بازدید : 240 دوشنبه 14 اسفند 1391 نظرات (0)

 

قلب شوهر, شعر طنز

 داد زن شوهر خود را پیغام / که چرا عرضه نداری الدنگ؟
جاری‌ام رفته نشسته در قصر / بنده محبوس در این خانه تنگ
تو برایم نخریدی خودرو / پایم از پیاده رفتن شد لنگ
مردم از خانه‌نشینی ای مرد / تو بیا تا برویم سوی فرنگ
کاش می‌شد که تنم می‌کردم / پالتوی پوستی از جنس پلنگ
رنگ مویم دگر افتاد از مد / موی خود را بکنم باید رنگ
گر تو خواهی که طلاقت ندهم! / "باید این لحظه بی‌خوف و درنگ"
روی و پول فراوان آری / تا حرامت نکنم چند فشنگ
با نگاه غضب‌آلود و خشن / بر دل شوی خودش هی زد چنگ
شوهر ذلیل مادرمرده / نه بل‌آن جمله مردان را ننگ
هیبت شوهری از یاد ببرد / همچو ماهی که شود صید نهنگ
رفت و از غصه نشست و می خورد / شد ز می خوردن بسیار ملنگ
خیره از باده پی منقل رفت / شد هروئینی و آلوده بنگ
زن ظالم که بهانه می‌جست / سوی قاضی شد و سر داد آهنگ:
شوهر بنده که تریاکی هست / می‌زند سیلی و مشت و اردنگ
گر تو صادر نکنی حکم طلاق / می‌شوم کشته ضربات کلنگ
شوهر بنگی من تا اینجاست / شهد در کام حقیر است شرنگ
قاضی بی‌خبر و نا آگاه / خام یک مشت اراجیف جفنگ
به زن قصه طلاق اعطا کرد / شد زن قصه ما فاتح جنگ
خواست از محکمه بیرون آید / حکم قاضی به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین / "واندکی سوده شد او را آرنگ"
"از زمین باز چو برخاست نمود / پی برداشتن حکم آهنگ"
از دل شوهر سابق ناگاه / آمد آهسته برون این آهنگ:
آه دشت ژن من یافت خراش / آه پای ژن من خورد به شنگ!

-----------------------

- و بدان ای فرزند که شعر فوق بدان سبب سروده شده‌است که حواست را جمع نموده و زن نگیری که زن تو را معتاد می‌کند.

پی نوشت: ما حرفمان را پس می‌گیریم. ای فرزند زن بگیر که از قدیم گفته‌اند زن که عمر و نفسه دوتاش خوبه چهارتاش بسه!

دانیال بازدید : 201 یکشنبه 13 اسفند 1391 نظرات (0)

شب عيد است و در بازار ميو ه

 

  رواج قيمت سيب و خياراست

 

 

 

خريد ه پولداراز ميو ه بسيار

 

 فقيري نيز مشغول وياراست !

 

 

 

لباس خوب مي خواهدازايشان

 

پدر در پيش بچه شرمساراست !

 

 

 

اگر جيب تو خالي باشداز پول

 

بدان در دوزخي ،كار تو زاراست !

 

 

 

يكي وامي رود از عشق ميو ه

 

 يكي هم در كف لپ اناراست !

 

 

 

براي سفره رنگين تر نمودن

 

رقابت بين مرد م بي شماراست !

 

 

 

چنان دلال مردم را زده تيغ !

 

كه جاي پول در جيبش دلاراست !

 

 

 

يكي شيك است و خيلي ناز و خوشگل

 

  يكي بد خلق و برج زهرماراست !

 

 

 

يكي نرم است رويش ،شاد و خندان

 

 يكي هم صورتش سنگ مزاراست !

 

 

 

زن «مشد ي حسن » سازيد ه خودرا

 

  زني پيراست ،اما نونواراست !

 

 

 

ولي «مشدي حسن » از او رميد ه !

 

چو روباه از سگان گرم فراراست !


 

يكي هورا كشداز پول بسيار

 

يكي هم از نداري در هوار است !

 

 

 

شكفته غنچه ي لب ها فراوان !

 

  شكفتن چونكه در ذات بهار است !

 

 

 

زد ه رژگونه خودرا كرد ه خوشگل

 

 شراره صورتش همچون شراراست !!

دانیال بازدید : 204 شنبه 05 اسفند 1391 نظرات (0)

 شعر طنز باحال, شعر های طنز

غر زدن یک بیماری تاریخی در میان مردم و شاید برخی مسئولان کشور که آنها هم جزئی از مردم هستند، است.

البته ناگفته نماند چندی است گروهی معروف به روشنفکران بیشتر از دیگران به معقوله غر زدن روی آوردند پس مانند شعر زیر غر بزن تا روشنفکر باشی:

صبح تا شب، مستمر غر می زنیم
ما اصولاً بیشتر غر می زنیم

 

طبق تحقیقات، حتی توی خواب
یا به پهلو یا دمر غر می زنیم

 

صبح بعد از پاشدن از خواب هم
ابتدا یک مختصر غر می زنیم

 

توی منزل هم اگر ممکن نشد
می رویم این دور و بر غر می زنیم

 

ظاهرا خوب است، حالی می دهد
علتش این است اگر غر می زنیم

 

هر کجا باشیم، در آپارتمان
یا که ویلا و کپرغر می زنیم

 

پشت رل در مرسدس بنزی قشنگ
یا که بر پالان خر غر می زنیم

 

گاه گاهی نم نمک یا زیر لب
گاه گاهی با تشر غر می زنیم

 

یا که خیلی بد ادا همراه با
پیچ و تابی در کمر غر می زنیم

 

گاه با کوبیدن یک لنگه کفش
یا دو دستی توی سر غر می زنیم

.

.

.

ادامه شعر در ادامه مطلب

دانیال بازدید : 277 پنجشنبه 26 بهمن 1391 نظرات (0)

اگه مثل کلنگه . مثل لوله تفنگه

با خوشگلیت میجنگه

طبیعیه قشنگه

نگو که این یه درده

دماغ عمل نکرده

اگه که مثل فیله

یاکه از این قبیله

رو نوکش زگیله

غصه نخور اصیله

هی نرو پشت پرده

داغ عمل نکرده

یکی میگه درازه

خیلی ولنگ و وازه

یکی میگه ترازه

غصه نخور که نازه

ببین خدا چه کرده

دماغ عمل نکرده

دماغ نگو جواهر

سوژه شعر شاعر

طویل و فیالمظاهر

پدیده ی معاصر

با اون دماغ همیشه

عکس تو پشت شیشه

تو سینما چی میشه

شکستن کلیشه

کاشکی بری رو پرده

دماغ عمل نکرده

 

نکته اخلاقی : دماغاتونو عمل نکنید بذارید زشت بمونه

دانیال بازدید : 192 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

رم

    چه خاکی بر سرم باید بریزم؟

    من بیچاره آخر زن ندارم

    خداوندا تو ستارالعیوبی

    وبر این نکته سوءظن ندارم

    شدم خسته دگر از حرف مردم

    تو میدانی دل از آهن ندارم

    تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است

    من عیب دیگری اصلا”ندارم

    خودم میدانم این”اصلا” غلط بود

    در اینجا قافیه لیکن ندارم

    تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده

    خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟

    اگر او را فرستی دیگر از تو

    گلایه قد یک ارزن ندارم

.

.

.
شوهر مظلوم! (طنز)


  «همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
    موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!

    بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
    نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!

    وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
    زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد

    طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
    معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد

    بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
    داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!

    آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
    باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد

    فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
    زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد

    دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
    خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد

    گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
    آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد

    هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
    شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!

    مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
    بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد

    دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
    می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد

    صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
    عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد

    عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
    خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد

    حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
    کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد

    نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
    هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد

    بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
    لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد

    کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
    که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!

.
دانیال بازدید : 149 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

این شعر برای حدود 70 سال پیش است و شاید زیاد به زمانه ما نخورد اگر البته کاهش بودجه و عقب افتادن حقوق و کسری دریافتی به خاطر نبود پول و افزایش قیمت همه چیز جز حقوق ماهیانه کارمندان، اجازه بدهد!

از نار غصه سوزان
دمساز آه و افغان
از خوشدلی گریزان

عاری ز شوکت و شان
بیچاره کارمندان

بی حال و دل فسرده
بی جان مثال مرده
چون صید تیر خورده
کام از جهان نبرده

انسان ولی چه انسان
بیچاره کارمندان

در یک اتاق محبوس
با شکل و وضع منحوس
یک‌سر رببس و مرئوس
همدم به آه و افسوس

مبهوت و مات و حیران
بیچاره کارمندان

دانیال بازدید : 165 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ

رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ



پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید

نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید

یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ

وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ



قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد

توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد



روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری

گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!



نگاهی کرد قناری،
بالا و پایین، راست و چپ

درباره ما
Profile Pic
امیدوارم لحظات خوشی را در سایت ما به سر ببرید . در صورت نیاز میتوانید از چت روم ما نیز که در قسمت پایین-راست سایت قرار دارد استفاده کنید . نظرات زیباتون رو از ما دریغ نکنید آدرس ما : http://roga.tk
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد این وبسایت چیست؟
    تبلیغات


    آمار سایت
  • کل مطالب : 222
  • کل نظرات : 31
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 49
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 149
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 667
  • بازدید سال : 7,308
  • بازدید کلی : 203,425
  • کدهای اختصاصی

    Brahe

    تبلیغات
    فیلم های منتخب
    با کلیک بر روی فیلم های زیر از مشاهده آنها لذت ببرید

    لطفا نظرات و انتقادات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال بفرمائید
    ارسال مطلب در سایت

    http://png.findicons.com/files/icons/1636/file_icons_vs_3/128/ttf.png

    اگر میخواهید در سایت ما سهیم باشید و نوشته های شما در سایت نمایش داده شود میتوانید به سایت مطلب ارسال کنید.

    ابتدا لازم است که در سایت عضو شوید که این کار از طریغ عضویت سریع انجام میشود .

    بعد از عضویت و وارد شدن به بخش کاربری منوی کاربری برای شما به نمایش در خواهد آمد

    در این منو موارد مورد نیاز شما وجود دارد از جمله ارسال مطلب که با وارد شدن به لینک ارسال مطلب به راحتی میتوانید مطلالبتان را نوشته و برای نمایش در سایت ارسال کنید(قبل از فشردن کلید ارسال یک کپی از متنتان بگیرید که در صورت عدم موفقیت در ارسال متن مطلب شما از بین نرود)